باز كن پنجره را ،
من تو را خواهم برد ،
به عروسي عروسك هاي كودك خواهر خويش ،
كه در آن مجلس جشن ،
صحبتي نيست ز دارايي داماد و عروس .
صحبت از سادگي و كودكي است .
چهره اي نيست عبوس .
كودك خواهر من ،
در شب جشن عروسي عروسكهايش مي رقصد .
كودك خواهر من ،
امپراتوري پر وسعت خود را هر روز،
شوكتي مي بخشد .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: